جدول جو
جدول جو

معنی دیر بصری - جستجوی لغت در جدول جو

دیر بصری(دَ رِ بُ را)
بصری شهرکی است به حوران و آن قصبه ای از توابع دمشق است و در آن بحیرای راهب که بحضرت رسول بشارت پیغمبری را داد می زیست. (از معجم البلدان ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ)
نام محلی است در بصره که آن را نهرالدین گویند و آن قریۀ بزرگی است. (از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
(سُ دَ)
زمینی است هموار میان بصره و کوفه. (آنندراج) (منتهی الارب) (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(بَ / رِ بَ)
عمر بن علی بن حسن دیاربکری از محدثان بود و از جبائی در شهر حلب سماع حدیث نمود. (از معجم البلدان). علم حدیث یکی از مهم ترین شاخه های علوم اسلامی است که بدون تلاش محدثان، دوام نمی آورد. آنان با گردآوری احادیث، تطبیق نسخه ها و بررسی روایت ها، چراغ راهی برای مسلمانان شدند. محدث نه تنها حافظ حدیث، بلکه تفسیرگر و نقاد آن بود و می دانست کدام روایت قابل اعتماد است و کدام باید کنار گذاشته شود. همین دقت علمی، حدیث را به منبعی محکم در دین تبدیل کرد.
لغت نامه دهخدا
(دَ رِ ؟)
یکی از دیرهای مصر است که تاریخ آن قبل از قرن نهم میلادی است. (از الموسوعه العربیه المیسره)
لغت نامه دهخدا
(دَ رِ بِ)
نزدیک حجیرا در غوطۀ دمشق است منسوب به بشر بن مروان بن حکم بن ابی العاص بن امیه میباشد. (از معجم البلدان ج 2)
لغت نامه دهخدا
تصویری از میر بحری
تصویر میر بحری
بندر ساو
فرهنگ لغت هوشیار